جنگ ... شهید ... شهادت ... شب های عملیات ...همسر شهید ... موقعیت سوق الجیشی ... تک ... پاتک ... عملیات آفندی و پدافندی ... آژیر قرمز ... پناهگاه ... فرزند شهید ... سهمیه رزمندگان در کنکور... ناموس شهید ... اعزام به جبهه ... خونین شهر ... نبود امکانات ... عملیات سرنوشت ساز ۵۰۰ گردان ... قطعنامه ۵۹۷ ... سرباز فراری و ...
و خیلی واژه های دیگر که تا قبل از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در زبان محاوره ای ما نبود ... در فرهنگ لغات ما جایی نداشتند ... اصلا" نیازی به این واژگان نبود .
جنگ شد وخیلی اتفاقها افتاد ... خیلی ها همه چی شون را از دست دادندو خیلی ها به نون و نوایی رسیدند ... خیلی ها رفتند شهید شدند و خیلی ها پوستین گوسفند به تن کردند و زمینی مثل گوسفند به ترکیه رفتند ... خیلی ها جانباز شدندوصاحب همه چی شدند و خیلی ها هم جانباز شدند وهیچی نشدند ...
جنگ خیلی چیزا ازمون گرفت ... جنگ هشت ساله به اندازه هشتاد سال کشورمون را عقب برد ... ولی جنگ برامون یه فرهنگ ساخت ... جبهه ها مثل یه دانشگاه دانشجو می گرفتند وفارغ التحصیل های متفاوتی تحویل اجتماع می دادند... دانشگاه بزرگی بود ... فارغ التحصیل داشت ... مشروطی داشت ... دو ترمی داشت ... هشت ترمی هم داشت ... خیلی ها هم که اصلا" واردش نشدند... جنگ خیلی چیزا ازمون گرفت ... ولی یه فرهنگ و یه تاریخ برامون موندگارکرد ... زمان می بره تا این تاریخ ورق بخوره ...

مرز زمینی شلمچه ... همونجایی که برای وجب به وجبش آدم جون داد و شهید شد ... گفتنش و خوندنش و حتی دیدن اون مکان خیلی ساده است ... اما تصورش کمی دشواره ... بین همین یه تیکه مرز و چهار تا پرچم خیلی خونها به زمین ریخته شده تا دوباره پرچمها سر جاشون نصب بشن و با افتخار باد میونشون بوزد ... به همین سادگی ...به همین راحتی ... به همین واضحی ...
جای غریبی است شلمچه ... جنوب هم که مملو از شلمچه

جنگ جنگ تا پیروزی ... صدام بزن جا دیروزی
مامرد جنگیم ... صبح برمی گردیم
اینها نمونه هایی از بیشمار شعار هایی بود که در اوج جنگ توسط مردم فریاد زده می شد ... اولی پس از اصابت یک موشک به محله ای در بروجرد باب شد و دومی در اوج بمبارانها و موشکبارانهای تهران.
جنگ برای هر کشور و در هر مقطعی اگر چه تلخ کثیف و ناراحت کننده است اما در واقع یک آزمایش و آزمایشگاه خیلی خیلی خیلی بزرگ هم هست ...

شهر مرزی فاو کمی آنسو تر از اروند در داخل خاک عراق ... همون شهری که در عملیات والفجر ۴بصورت شگفت انگیزی تصرف شد (من اونموقع کلاس چهارم دبستان بودم ) و چندی بعد یهویی واگذار شد ... مسجد ساخته شده همراه با نماد ویژه بعد از بازپس گیری عراقی هاست و کشتی غرق شده نیز نماد عملیات ایرانی هاست که به دستور صدام ساخته شده ... نماد را دقت کنین

غروب اوند رود ... محلی که درست لحظه شروع عملیات والفجر ۴ از آنجا بوده است ... محل شروع حماسه ها ... چه راز و رمز هایی در دل داره این اروند رود ... شاید یه روز به حرف بیاد و آونقدر حرف بزنه و حرف بزنه که خیلی خیانت ها را رو کنه ... خیلی حقایق را باز گو کنه ... در مورد جنگ تحمیلی هنوز خیلی نقاط تاریک و حل نشده باقی مونده ... می شود با تحقیق و برنامه ریزی خیلی از تاریکی ها را روشن کرد ... صدا وسیمای جمهوری اسلامی با گنجیه های ارزشمندش از نظر آرشیو تصویری می تونه خیلی کمک کنه ... ولی افسوس ... شایدم وقتش نیست ... شایدم ظرفیتش نیست ...


ماشین جنگی به گل نشسته ایران یا عراق ؟ کدامیک ؟
دو کشور مسلمان و شیعه و همسایه ایران و عراق هشت سال تمام جنگیدند تا اسلام را زنده نگهدارند...
جنگ تحمیلی ایران و عراق اگر چه در ابتدا برای جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران به کشور های عربی ویا تضعیف و زمین زدن نهضت تازه تاسیس حکومت جمهوری اسلامی ایجاد شد اما به واقع هشت سال تمام جنگیدن لازم بود ؟ درهنگام جواب دادن به این سئوال نباید هیجانات انقلابی و شور و شعف مذهبی ویژه آن ایام را از نظر دور کرد ... نباید تاثیر فرهنگ و آمیزه های دینی را کتمان کرد ... خیلی جای بررسی و نقد جامعه شناسی دارد...یگانه رسانه مقتدر ملی ما همون صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در این حوزه هم ضعیف عمل می کند و فقط تفاخر به داشتن آرشیو غنی و ارزشمندش می نماید ولی در حوزه کار کارشناسی فقط آب در هاون می کوبد ...


غبارروبی و نظافت صبحگاهی توسط یک نیروی وظیفه ... اینجا محل شهادت خالق حماسه های بستان است ... مزار دوستان و همرزمان شهید اعلم الهدی ... وقتی برات تشریح می کنن که شهید اعلم الهدی چگونه شهید شده در حالت نرمال و عادی تا یکهفته گیجی ... منگ می شی وقتی بهت میگن رزمنده های مجروح را به تانک ها می بستن وجلو می آمدن تا نیرو های ایرانی نتونن به اونها شلیک کنن یه کمی قرمز می شی ... باورش برات سخته ... حکایت ها داره این جنگ ما ... صندوقچه ای مملو از راز و رمزه ... سرت سوت می کشه وقتی توش نگاه می کنی...
البته که خدا جای حق نشسته و همواره تعادل را بر قرار می کنه ... همیشه و در همه حال تعادل سیستمهابرقرار می شه ... چند سال بعد مشابه همین جنایت های جنگی را آمریکایی ها سر عراقی ها آوردن ... یه چیزایی تو مایه های جنایت هاشون تو خرمشهر هر روز توی عراق تکرارشد .
عکس پایین هنگام غروب در موزه جنگ خرمشهراست ... هرچند موزه ای ضعیف و کم محتواست ولی فعلا" یکی از بهترین موزه های جنگی کشورمونه ...


آرامش کنونی اروند مرهون چیست ؟ ...