زوزه شُغال
سه :
 
_ شلوغ نکن دختر ، آروم بشین بچه ، بیا برو دنبال کارت ، بیا برو جان مادرت
: نه جان تو اتفاقا میخوام ببینم تحفه ات رو ، ببینم انتخاب ات دیدن داره یا ریدن داره !
_ بیا برو اذیتم نکن ، دردسر درست نکن ، بعدا مفصل باهات صحبت می کنم .
: بعدا ؟ هووم! صحبتی دیگه باهات ندارم ، حرف دیگه ای نیست . فقط این عنتر خانم ات را ببینم ، شاید انتخاب چندش آورت آرومم کنه.
_ حالیت نیست ها ، بذار الان زنگ بزنم 110 بیان جمع ات کنن .
: زنگ بزن ، چی میخوایی بگی ؟ اصلا اینجا خیابان عمومی است ، مگه ملک شخصی بابات هست ؟ میخوام وایسم اینجا تا یه عروس و داماد رد بشن ، شاید دلم خواست تف بندازم به صورت داماد ! به کسی ربطی نداره
_ بیا برو شر نشو ، خواهش میکنم! واقعا اینقدر لاشی شدی که میخوایی زندگیمو خراب کنی ؟
: نه تا این حد نمی خوام برینم بهت ! ولی دلم میخواد اون زن بدبخت ات را ببینم و برم  ، شایدم یه لیچار بارش کنم و بعدش برم .
 
 
 
 
 
 
 
 
یک :
 
_ ببین من تمام تمرکزم به باغ و نور روز و ترافیکه ، فقط اگر یه ذره دیر بشه و نور بره من واسه کلیپ باغ تون هیچ تضمینی نمی دم ها!  شاداماد حواست هست به موقع برسیم ؟
: می رسیم ، نگران نباش ، والا به وقتی که آرایشگاه داد باید نیم ساعت پیش حاضر میشد .
_ من که دوربین را دادم خانوم فیلمبردار برده داخل ، ولی الان پیامک داد میگه هنوز عروس آماده نشده ! ببین شاداماد دسته گل ات را از صندلی جلو بردار ، گذاشتی زیر نور مستقیم خورشید ! الانه که پژمرده بشن ها . این گل ها تا نصفه شب باید سرحال باشن !گفتم لیلیوم نگیرید ! موقع مشاوره گوش نمی دید به حرفها دیگه.
: باشه آقای فیلمبردار خودت زحمتش رو بکش و برش دار ، من برم تا این دکه یه سیگار بگیرم و بیام .
_ شاداماد نکشی الان ! لباس ات بو میگیره ها  حواست هست شب با خیلی ها میخوای روبوسی کنی ؟
:نترس ادکلن توی داشبورد هست . شما چند دقیقه حواست به ماشین عروس باشه ، سوییچ روش هست . تازه آخر شب هم میخواستم سیگاری بار بذارم ، اونموقع دیگه خیلی حواست به من باشه .
_ شاداماد یه امشبو نئشه نکنی بهتره ها ، توی همه عکس ها و تمام فیلم چشمهات زار میزنن  که نئشه  کردی !  دیگه خودت بهتر  میدونی!
: نترس آقای فیلمبردار ، الان میخوام از این دکه کاغذش رو هم بگیرم بدم بچه ها بپیچن برام . هم گل دارم بار بذارم ؛ هم حشیش !ولی الان خیلی زوده کام بگیرم . تو چیزی میخوری آقای فیلمبردار برات بگیرم ؟
_ نه ممنونم  زودتر بیا .
 
 
 
 
 
 
دو :
 
_   آقا دوبسته کاغذ واسه پیچیدن  هم بده ، رمزش 3537 هست فقط بذار کیسه مشکی! عههه توکجا این ورا؟
: وایییی پدر سگ چه خوشتیپ شدی بیشرف ، چه موهایی عوضی ؟
_ سلام عسلم ، چطوری تو ؟ چه عجب ؟ از این ورا ؟ چه لاغر کردی ! باربی شدی ها اساسی .
: تخم سگ عین دامادها تیپ زدی وسط خیابون ! چه خبره؟
_ فقط عین دامادها بی انصاف؟
: نگو که دامادیته بزمجه !! نگو که باورم نمیشه!! آخه تو ازدواجی نبودی ؟
_ هست .
: وایی راست میگی ؟ وای چقدر برات خوشحالم الاغ ! خاک تو سرت عنتر خان ، فقط پات سقط میشد و میشکست اگه می آمدی خواستگاری من ؟
_ دیگه قسمت نشد . خودت بهم زدی و کات کردی . یادت که نرفته . حالا خوبه چت هات هست هنوز!
: بوزینه تو هم از خدا خواسته ات شد ! هیچ عذر خواهی و  منت کشی نکردی . یادت که هست ؟
_ نمی دونم بعدش چی شد؟ تو دختر خوبی بودی ! دختر خوبی هم هستی ، ولی بعد از اون جریان استخر همه چی بین مون خراب شد . یعنی زدی همه چیو تباه کردی !
: اون جریان استخر را که همه تون ریدیت ! همه پسرا لاشی بودن و بی جنبه بودنتون ثابت شد ! ئیک به یک تون بی جنبه تر و بی شرف تر از دیگری تون ! خاک تو سر همه تون !
_ خوب ببین کله هامون خیل گرم شد ، اونم توی استخر ! قبول کن هیچ کس تا اون موقع اونطوری دختر و پسر با مایو و بیکینی دور و بر خودش ندیده بود! کنترل از دست همه مون در رفت ! ولی تو که حالت بجا بود ، باید منو کنترل میکردی ، مثلا تو رفیق چندین و چند ساله من بودی !
: خفه شو شغال ! من اونموقع فقط بهت زده به کثافت کاری گله ای شما شغال ها نگاه می کردم و داشتم دق می کردم . چون قرارمون با همه بچه ها این نبود! دلم میخواست با داس توی حیاط گوش هات را بکنم ! همه دخترا شوک بودن ! بجز اون چند تا ماده شغالی که زیر کار بودن و زوزه می کشیدن !
_ فراموشش کن ! من که فراموشش کردم . اون جمع خوب دوستانه بعد از اون جریان استخر از هم پاشید . اون همه دکتر و مهندس و آدمهای تحصیل کرده . به قول خودت به اندازه دوتا هئیت علمی دانشگاه فقط مخ داشتیم بین بچه ها  دختر و پسر!  
: ولی من فراموشش نکردم . نتونستم فراموشش کنم . همه تون خراب کردید و نشون دادید که چقدر بی جنبه و بی ظرفیت اید با اون همه خروار خروار سواد و مدرک تون !
_ بیخیال ، قبول دارم جنبه اش نبود ، بعدش هیچ وقت دور هم جمع نشدیم و آسیب شناسی نکردیم . فقط همه مون قبول داریم که زود بود واسه مون این تریپ کارا !  حالا بفرما شام تالار!
: کجاست تالارت ؟
_ فرمانیه .
: عههه چه گوه خوردنا ، تالارت فرمانیه و اونوقت توی شغال اینجا چه غلطی می کنی ؟
_ آرایشگاه اینجاست دیگه ! الهی ! پیش نیامده تاحالا برات ؟ ندیدی از این چیزا؟ عروس را از آرایشگاه می برن عزیزم.
:چه گوه خوردنا ! شترجان تو که فرمانیه تالار گرفتی ، اونوقت عنتر خانمت را آوردی اینجا ؟ خبر مرگت این لگن مزدا سفیده هم ماشین عروسته لاشی ؟
_ درست صحبت کن بی تربیت ! اینجا هم شهرک غربه ، تو هر وقت که قسمتت شد ، آرایشگاه ات رو هم ببر فرمانیه کنار تالارت !
: ایشش ایشش  چه غیرتی شدی ؟ واسه ما که از این غیرتا نداشتی شغال ! حسرت به دلم موند توی این چند سال یه بار جلوی دوستامون روی من غیرت بکشی ! خاک بر سرت شتر ابله !
_ هیس س س  یواشتر ، بیا سیگار میکشی ؟ روشن کنم برات ؟
: نه خودت بکش ! هنوزم دراگ میزنی بدبخت ؟
_ بتوچه بچه ! اصلا از دیدنت خوشحال نشدم ! خداحافظی ! میتونی بری !  هری ... بای .
: عههه ؛ بیلاخ . نه . نمیرم . میخوام عروس خانوم خوشبختت رو ببینم . هم بهش تبریک بگم و هم بهش بگم هر وقت خال زیر ناف ات رو دید  ، یاد منم بیوفته وسلام منو بهش برسونه . شاید جالب باشه  براش  اون تازه  مسیری رو  شروع کرده و میره که من سالها پیش  رفتم و به بن بست اش رسیدم .  هی با تو ام ... وایسا کجای میری عین شغال دم بریده؟
چهار :
: چیه ؟ چی شده شاداماد ؟ چرا بدو بدو میایی ؟ الان عرق میکنی ها ، هم آرایش ات خراب میشه و هم پیراهن سفیدت کثیف میشه . حالا خیلی زوده برای عرق کردن . بذار اول عکسها را بگیرم بعد .
_ ببین ولش کن اینا رو  ! دستمزدت چقدره واسه امشب؟ یارو  آتلیه داره گفت بهترین فیلمبردارم را می فرستم ! چقدر برا امشب بهت میده ؟
: چی شده ؟ چرا اینقدر آشفته ای شاداماد؟
_ ببین آقای فیلمبردار من سه تومن خودم بهت میدم این دختره پتیاره رو دک اش کن بره .
: آهان اون خانم مانتو زرده که داره میاد این سمت ؟ از دور دیدمتون چند دقیقه ای  کنار دکه داشتی باهاش حرف میزدی ؛ حواسم بود بهتون .
_ آره همون  گوه که داره میاد ؛الان  اگه عروس بیاد بیرون  بدجور شر میشه بخدا .
:از دور معلوم بود جر و بحث می کنید .
_ ببین آقای فیلمبردار ، اون دوست دختر قبلیمه ، الان هم خیلی شکاره ، فهمید عروسیمه قاطی کرد ، هم حسادت هم چه میدونم زنا رو که دیدی؟
: خوب باشه ، نگران نباش من آرومش میکنم .
_ نه ورش دار ببرش ، اون خیلی سلیطه و بد دهنه ، سه تومن هم شب باگوشی برات میزنم . به گوش عروس چیزی نرسه ها . بگایی میشه .

: باشه شما با خانم فیلمبردارراشهای سوارشدنتونو وحرکت ماشین رااینجا بگیرید،من خودمو به باغ میرسونم .
_ باشه ، ول کن اینا رو ! برو لطفا ؛ ترابخدا برو . آخ آخ  آمد . رسید .
 
 
 
شهرام صاحب الزمانی  شنبه سیزدهم  آذر ماه هزار و چهار صد خیامی