فریدون فراهانی

عصر روز هیجدهم بهمن ماه با یک دعوت ساده در کانال شخصی دوست عزیزم استاد فریدون فراهانی به موزه هنرهای معاصر امام علی جهت استماع سخنرانی ایشون در باب معماری بستک رفتم . فضا علمی و جمعی صمیمی بودند . فریدون با تسلط خوب مطالب را بازگو میکرد و من شخصا مثل یه برادر ذوق اش را میکردم .
مطالب پیرامون معماری بستک بود و بشدت تخصصی و جالب بود .
همکلاسی دوره راهنمایی من در مدرسه تیزهوشان با رفاقتی به قدمتی سی ساله بخوبی سخنرانی حرفه ای اش را مدیریت کرد و تیر خلاص نمایش فیلمی بود که در آن فیلم استفاده از تمامی المانهای معماری شهر بستک در شهردوبی در محله زیبای جمیرا بود ، بی آنکه نام وذکری از شهر بستک برده شده باشد .
بقول معروف عمه ، اینم روی همه .
فریدون عزیز که بحث گسترده استادی موسیقی اش ناگریز مجال دیگری است بخوبی تطابق های المانهای شهر کوچک بستک با ایده های اجرا شده در جمیرای دوبی را تشریح کرد .
قدرش را بدانیم .
ایشان یک نمونه ازبیشمار استعدادهای توانمند این اقلیم است که تا کنون به حق واقعی خودش نرسیده و کسی قدر گنج حضورش را درک نکرده .
امیدوارم خودش ، قدر گوهر وجود خودش را بیشتر بداند .
#انجمن_مفاخر_معماری_ایران

 

سنت های پسندیده

 

یکی از رسم های پسندیده و سنت های نهادینه شده در شرکت نقش اول کیفیت در این دو سه سال اخیر ، برپایی بازارچه خیریه با هدف فروش محصولات کارمندان و جمع آوری پولهای دریافت شده بابت خیریه شب عید می باشد .

جدا از فضای جالب ایجاد در طبقه دهم و تنوع برنامه در یک روز و قیمتهای جالب محصولات و غذاهای متنوع بیشمار ، نفس و نیت عمل ستودنی است .
هر کسی با هر توانی ، فردی ساز میزند ، دیگری عکس میگیرد ، خانمی آش میپزد و بانوی دیگری لقمه های خوراکی ناب اش عرضه میکند ، خلاصه اینکه فضا خاص ، معنوی و انسانی و دوستانه است .
تقاضا برای دریافت غرفه زیاد است و فضا و امکانات محدود ، اما هر چه هست ، نفس عمل ستایش برانگیز است .
پرسنل محترم واحد منابع انسانی شرکت نقش اول کیفیت پیشرو در این امر خیرو انسان دوستانه و به نوعی متولی آن هستند .
ببخشید عکس کم هست ، من چند دقیقه بیشتر فرصت نداشتم .
پوزش دوم بابت تاخیر در انعکاس ، واقعا اسفندماه پر کاری داشتم ، اما نتونستم از انعکاس این مطلب بگذرم .

 

 

ببرهای باغ وحش مشهد

تعدد ببر بلحاظ کمی و کیفی در باغ وحش مشهد واقعا تعجب برانگیز بود .
شاید چیزی در حدود هیجده ببر سرحال و قبراق . یادش بخیر مرحوم دکتر صدوق با چه مشقتی دوتا پلنگ چل چلاق به روسیه داد و دوتا ببر جاش گرفت و بقیه داستان که خودتون بهتر میدونید ببرها قبل از دخول مشمشه الاغی گرفتن و قس علی هذا ...
باغ وحش مشهد لاما هم زیاد داشت 
تشی هم زیاد داشت .
در حقیقت فقط اینها را داشت با چند تا میمون و پرنده و شتر . یعنی باورکنید حتی خرس هم نداشت . 
تا اینجا که گفتم حاشیه بود ، نکته مدیریتی اش این بود که واقعا نقطه اتصال باغ وحش ها زیر نظر شهرداریها و سازمانهای مطبوع محیط زیست شهرها کجاست ؟!
مشقت مرحوم دکترصدوق را باورکنم یا امکان صادرات ببرسانان باغ وحش مشهد را ؟
براستی نقطه ثقل تعاملات کجاست؟
براستی مثبت اندیشی مدبرانه چهارتا مدیر بومی کجاست ؟!
همین انبوه ببرها که بسیار قبراق و سرحال هم بودند به سادگی ممکن است گرفتار یک بیماری مسری شوند و تراژدی غمناکی را رقم زنند ، این در حالی است که بسیاری از باغ وحش های شهرهای کشور از کمبود تنوع گونه جانوری رنج میبرند .
خرس نداشت ، اما هشت تا تشی سرحال و جنگجو داشت .
خرس نداشت ، اما شاید حدود سی تا لاما داشت .
باغ وحش تهران و سایر باغ وحش های بزرگ می توانند تعاملات ارزنده ای بایکدیگر داشته باشند.
بیاد داشته باشیم ، ببری که در باغ وحش تهران هست و توسط روس ها فروخته شده ، ابتدا عقیم شده و بعد واگذار شده .
بزرگ و متعامل فکر کنیم .
جامع و عظیم بیندیشیم .
بزرگ فکر کردن ، تحصیل دانشگاهی ندارد
باشعور و فهم رابطه مستقیم دارد نه با مدرک و رانت.
ممنون که تا انتها مطالعه کردید . نظرتون را دوست دارم

آنچه سریال آمریکایی فرار از زندان به ما می آموزد

سریال فرار از زندان که تقریبا سه ماه است هر شب لاینقطع ( بدون اعتنا به مناسبتهای مذهبی ) از شبکه تماشا با علامت عدم تناسب برای سنین زیر چهارده سال پخش میشود ، جدا از بحث جذابیت و کشش داستانی ، حاوی نکات ویژه ای برای مخاطب است .
نگارش فیلمنامه بصورت گروهی و با سبک داستانی پیچیده و چند وجهی .
اهمیت پر رنگ و مهم خانواده برای جامعه آمریکایی ، بر خلاف آنچه سالهاست بصورت مستقیم و غیر مستقیم با شستشوی مغزی برای جامعه ایرانی همراه است که فسق و فجور و انحطاط اخلاقی در جامعه آمریکایی بیداد میکند ، این سریال بخوبی تمام شستشوهای مغزی اعمال شده را به فنا داد .
تک به تک قسمتها و داستانها حاوی پیام مهم خانواده محوری و اهمیت عشق و عاطفه بود
دومین پیام اینکه هیچ کاری محال و ناممکن نیست و فقط باید راه انجام را پیدا کرد و البته اینکه پیدا کردن راه حل آسان نیست .
بجز مرگ ، هیچ چیز نشدنی وجود ندارد .
بارها این مهم در طول سریال ثابت شد .
سوم اینکه بایستی همواره برای برگشت ورق آماده بود ، امروز دشمن ، فردا همکار و یا برعکس امروز همکار و فردا رقیب .
مهم اهداف عالیه زندگی هستند و چگونگی رسیدن به اون اهداف 
و بهره مندی از همه فرصتها لازمه یک رفتار حرفه ای است . گاهی پیش می آید که با دشمن و رقیب دیروزت همکار گرم و صمیمی امروزت باشی .
استفاده مناسب از هوش هیجانی و بهره مندی بجا از دانش زبان بدن در تمام سریال وجود داشت .
در خاتمه اینکه عمیق تر فکر کنیم و ارزش و بهای آدمی به دانش و اندیشه ها و طرز فکر اوست .
ای برادر تو همه اندیشه ای
ما بقی خود استخوان و ریشه ای