سیمای  شهر  اراک

پوستر نمایشگاه عکس سیمای شهر اراک

دوست عزیز دیدن لحظه های کمتر دیده شده از محیط زندگی اطرافمان شاید گامی برای خروج از روزمره گی هایمان  در زمانی اندک باشد . به همین منظور با احترام از جنابعالی دعوت می گردد جهت بازدید از نمایشگاه عکس سیمای شهر اراک که در نگار خانه شهید آوینی واقع در اراک میدان  دارایی در دونوبت صبح و عصر از تاریخ بیستم لغایت بیست و هفتم اردیبهشت ماه سالجاری دایر می باشد دیدن فرمایید.

با تشریف فرمایی خود قرین امتنانم فرمایید .

با سپاس و ستایش صاحب الزمانی

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

خبر مرتبط    سایت حوزه هنری استان مرکزی  

خبر مرتبط    پایگاه خبری تحلیلی استان مرکزی

خبر مرتبط    سایت تخصصی عکاسی  چیلیک

خبر مرتبط   سایت تخصصی عکاسی زوم نیوز  

 

لزوم درک اهمیت فرهنگ

 جلسه  نمایندگان سازمانهای مردم نهاد با شهردار محترم شهر اراک

 

دو اتفاق میمون و خجسته در هفته گذشته به وقوع پیوسته …

شاید براتون جالب باشه که اوایل هفته اصلا" روحت هم خبر نداشته باشه که قراره شما در هفته جاری دو ملاقات مهم با مسئولین شهر داشته باشی … .

نخست آنکه از طرف حوزه هنری   با من تماس گرفتند وبرای ملاقات فرماندار  اراک با هنرمندان دعوتم کردند …  خدا را شکر که جلسه خوبی بود و اتفاقی که تا کنون در اراک نیفتاده بود به نحو مطلوبی صورت گرفت . فرماندار با هنرمندان بصورت مستقیم  گفتگو کرد و از نزدیک با مشکلات و مسایل آنان آگاه گردید . برخی نکات را یادداشت کرد و قولهایی هم بخصوص در زمینه تامین ساختمان حوزه داد . من هم پیشنهاد هایی ارائه  کردم و پذیرفت . نکته جالب در صحبتهای ایشان این بود که گفت : اگر الان مشکلاتی هست رسما" خودتون شل آمدید !

خجسته دوم این بود که  چهارشنبه از طرف موسسه زیست محیطی سبز اندیشان  اراک  با من تماس گرفتند و گفتند فردا (پنجشنبه ) جلسه در شهرداری داریم . من حسابی سرم شلوغ بود ولی به رسم ادب و ارادت رفتم . فضای شهرداری بسیار مناسب  بررسی برای نوشتن داستان و فیلم نامه بود … اینکه حتی آدرس سالن اجتماعات را هم به شما نمی دادند و برای همین آدرس دادن هم چشمداشت داشتند خیلی جالب بود . با نگاه خاصی ارزیابی می شدی و پس از یک اسکن ظاهری حتی جوابت را هم نمی دادند ! دیگری می گفت مشگلت چیه ؟ و انتظار داشت مشگل خاصی را مطرح کنی تا وی راه حل خاصی  پیش رویت قراردهد!! چقدر کار کردن در چنین محیطهایی جالبه ! به هر حال رسیدم هر چند کمی با تاخیر… ولی اینکه یواش… یواش… یواش سازمانهای مردم نهاد جایگاه واقعی و حقیقی خود را پیدا می کنند و از لاک  تابوبودن  و عیب بودن  ویه چیز یواشکی بیرون می آیند و نیاز به تعامل وارتباط با آنها برای هر مدیر فهمیده ای ملموس می گردد بسیار نکته نغز و جالبی بود . شهردار وقتی آمد که در راهرو سر و صدای ناهنجار یک فرد شاکی  همه توجهات را به خود جلب کرد … نارضایتی در اوج … که معمولا" علت عمده این نارضایتی ها زیاده خواهی ها و افزایش سود خواهی مراجعان است … چند لحظه ای محل کارم را با اینجا مقایسه کردم و کمی احساس آرامش و رضایت از محل کار برایم محسوس شد . با اینکه فضا در ابتدا درحوله ای از ابهام  پیچیده شده بود و طرفین نمی داستند هدف غایی چیست و اداره جلسه  به نحو خود جوش و صمیمی باعث شد تا  صحبت های خوبی رد و بدل شود وعمده حرفها برتعریف صحیح واژه شهروند و  لزوم نگرش نرم افزاری و فرهنگ سازی و زیر ساخت فرهنگی ( که من عاشق این آخری هستم ) بود . باز هم معرفی و صحبت  فرد به فرد با شهردار محترم و شنیدن برخی معضلات از جانب ایشان از نکات برجسته این دیدار بود . وقتی شنیدم ایستگاه اتوبوس نو و سطل زباله تازه نصب شده را به راحتی تخریب می کنند و سایر شهر وندان هم بی تفاوت می نگرند و عبور می کنند همزمان  حسابی هم  چندشم شد وهم  خوشحال از بیدار شدن خواب خرگوشی مسئولین برای لزوم اهمیت به فرهنگ و فرهنگ سازی و اولویت مسایل فرهنگی … .

اینکه مجموعه شهرداری اراک  گوی سبقت از عزیزان شورای محترم شهراراک  در جلب نظر همکاری با سازمانهای مردم نهاد  را  ربود نکته جالبی بود که یا عزیزان شورای شهر هنوز در خواب خرگوشی اند و یا هنوز اندر خم کوچه پس کوچه های منافع    شخصی اند    و   یا    انکه    هنوز   سازمانهای مردم نهاد را " جیز " می پندارند . به هر حال برای آن عزیزان هم پس از منفعت طلبی های تابلو و ضایع  شخصی اشان  چشم بینا و گوش شنوا و آگاهی وافر آرزومندم .  

نشست صمیمانه نمایندگان سازمانهای مردم نهاد با شهردار محترم شهر اراک

 

فرهنگ سازی

پاکسازی دره گردو جمعه چهارم اردیبهشت

پاکسازی دره گردو

این موضوع که یک فعالیت داوطلبانه در غالب پاکسازی محیط زیست ممکن است یکی از عوامل انگیزشی آن همکاری دختران و پسران بصورت مشترک باشد و اصلا" هم توجهی به نسل آینده نداشته باشند ! اصلا" موضوع مورد بحث ما نیست ... دقیقا" این حرکت فقط از منظر فرهنگ سازی آن مطلوب و پسندیده است . مشکلات اقتصادی با اعمال دو یا چند سیاست انبساطی یا انقباضی در طی چند سال برای هر کشور و  هرجامعه ای  قطعا" قابل حل خواهد بود ( اگر بخواهند و یک دل باشند) . مشگل عقب ماندگی علمی با پل زدن و وارد کردن برشهایی از علوم مورد نیاز برای کشور های در حال توسعه کاملا" مشگل گشاست . دقیقا" مثل اینکه شما انرژی هستگی و سلولهای بنیادی را در کشور خودمان همزمان با خیل عظیم مشکلات داری ... برای  معضلات فرهنگی چه باید کرد ؟ سیاست انبساطی یا وارد کردن از کره شمالی و روس چاره ساز است  ؟  قطعا" برای کشوری که داعیه داشتن پیشینه فرهنگی دارد این گونه نخواهد بود ... برای قطر و امارت جواب می دهد ... برای کشور ما خیر ... برای ساخت و ایجاد فرهنگ باید نسل تربیت کرد  تربیت نسل زمان می برد ... هزینه اش زمان است ... در عوض در کسری از ثانیه فرهنگ اصالت خود را می بازد ... بازگشت فرهنگ و بی فرهنگی نه هزینه دارد و نه زمان بر است... لامصب جذابیت هم دارد ... اگر نیت یک ساله دارید گندم بکارید و اگر نیت ده ساله دارید درخت بکارید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید ... برای ساخت فرهنگ باید آدم ساخت . پاکسازی نمادین محوطه دره گردو اراک  در تاریخ جمعه چهارم اردیبهشت که با همت سازمان مردم نهاد کیمیای سبز صورت گرفت هر چند کمک اندکی به پاکسازی این محیط کرد اما بیشتر از همه گامی رو به جلو در جهت فرهنگ سازی برداشت ... فرهنگی که  شاید  به فکر نسلهای آینده و ایرانیانی که بعد از ما ایرانی نام می گیرند باشد .فرهنگ سازی برای رهگذرانی که انجام این حرکت  گروهی رادر ابتدا مسابقه می پنداشتند شروع شد... این حرکت در شرایطی صورت گرفت که سازمانهای مردم نهاد دیگر  که افتخارشان اولین بودن است و داعیه حرکت های سبز هم دارند  انجام آن را دون شان خود و موسسه مطبوعشان می دانند .

پاکسازی محیط دره گردو

 

زباله های جمع آوری شده

 آیا می دانید زمان لازم برای تجزیه شدن یک قوطی فلزی در طبیعت ۹۵ سال است و این زمان برای لاستیک ۳۰۰ سال و برای شیشه ۱۰۰۰۰۰۰ سال  میباشد !! بیاییم زباله هایمان را درطبیعت رها نسازیم و با فرهنگ سازی و آموزش کودکانمان محیط زیست را برای آینده عزیزانمان پاکیزه نگهداریم .

گردهمایی وبلاگ نویسان اراک

کانون کار آفرینی - محل تشکیل گردهمایی وبلاگ نویسان اراکی

کانون کارآفرینی محل تشکیل نخستین جلسه وبلاگ نویسان اراکی

گل نرگس فدای رنگ و بویت و سالهای بلند من بی تو در حال مناظره

 

اتفاق خجسته ای که نبودش یه جورایی احساس می شد بالاخره در عصر روز چهار شنبه دوم اردیبهشت اتفاق افتاد . البته اینکه از آمار بالای وبلاگ نویسان اراکی تعداد کمی حضور یافته بودند کمی آزار دهنده بود ولی خوب به هر حال نقطه شروع خوبی بود و تصمیمات خوبی هم گرفته شد . 

دوستان از همه جا آمده بودند از علی کوچولو ویه دنیا حرف و کاریکلماتور و توانمندیهای فراوانش که وقتی فقط اندکی از آنها را باز کرد تقریبا" به سختی قابل جمع شدن بود ...  دوست قدیمی  گل نرکس فدای رنگ و بویت  که مدتها بود ایشان را ندیده بودم و دلم برایشان تنگ شده بود و گویا ایشان نیز نسبت به من یه همچی حس متقابلی  داشت ... ایشان با حرارت زیاد یشنهادات خوبی هم ارائه نمودند. حضور سرکار خانم  نرگسی  هم بسیار وزین و متین بود. صد البته سرکار خانم اراک از نگاه من  هم تشریف داشتند و سخنان جامعی در لزوم  دفاع از مسولین بومی شهراراک بیان نمودند. وبنوشت سپنتا  هم که رسما" بچه محل قدیمی از آب درآمد و این  اتفاق خجسته  حس جالبی به همراه  داشت .

اینکه این گرد همایی به همت  موسسه زیست محیطی کیمیای سبز  صورت گرفته بود درست امادر حقیقت زحمات زیادی را سرکار خانم سالهای بلند من بی تو  یه نفره کشیده بود و با شور و اشتیاق مراسم را  دنبال می کرد . نویسنده اراکی  را مدتها بود از طریق فضای مجازی می شناختم و دیدار حضور باعث آشنایی کاملتر گردید . فرصت مغتنمی بود که با مطالب جالب از شهر اراک  نیز از نزدیک آشنا شدم . به امید موفقیت تمامی دوستان بخصوص عزیزانی را که آدرس وب شان را نداشتم و یا آن دسته از عزیزانی که اصلا" تشریف نیاوردندو افتخار ندادند.جای برخی از دوستانم واقعا" خالی بود امیدوارم در برنامه های بعدی ببینمشان  : اسطوره  و تردامن  و عطر ریخته  و نان روزانه  و شمایل و هنر و ادبیات  و  اسرار ورزش و مسعود احمدی  و مهرورزان اراک   ... سنگینی نبودنتان محسوس بود .   شروع خوبی بود باید به فال نیک گرفت.

علی کوچولو و کاریکلماتور

نویسنده اراکی و حاج آقایی که قرار بود اراکی شود

نویسنده اراکی و حاج آقایی که یه قولهایی گرفته بود تا اراکی شود

روز جهانی زمین

دره شهر ایلام رود خانه گاو میشان

میلیونها سال پیش،  بعد از انفجاری بزرگ،  سیاره زمین به وجود آمد،  سیاره زمین تنها سیاره

مسکونی در حد بینش انسان قرن کنونی و زمین در خلا تپیدن آغاز کرد و زندگی شروع شد...

اقیانوسها، دشتها و کوهها، آرام...

جنگل ها بدون وحشت از آتش و تبر…

 پرندگان بدون ترس از شکارچی…

خاک بدون هراس از آلودگی…

زمینی ها در کنار هم خوشبخت…

هر روز، روز جشن زمین بود، می چرخید، می رقصید...

و بهترین بود برای زیستن ساکنانش...

و اما حالا...

بهانه های فراوانی در کارند تا ما هر روز رد پای خرابی های خود را بر تک تک سلول های این کره

خاکی پر رنگ تر کنیم، تا عمق خاک، تا اوج افلاک، هر جا که توانسته ایم؛ نشانه هایی به جا گذاشته ایم...

این روزها نفس های زمین به شماره افتاده...زمین در زندان زندگی انسان ها اسیر شده ...

تنها پس از بریدن آخرین درخت ... تنها پس از آلودن آخرین رود خانه ... تنها پس از صید آخرین ماهی  ...  تنها پس از پرواز آخرین پرنده ... و تنها آن هنگام سوداگران در می یابند ... که ...پول را نمی توان خورد ...پول را نمی توان نوشید  ... پول را نمی توان استنشاق کرد  ... پول را نمی توان زندگی کرد  ...  

 مزرعه ای در نراق در سال 1384