جلسه  نمایندگان سازمانهای مردم نهاد با شهردار محترم شهر اراک

 

دو اتفاق میمون و خجسته در هفته گذشته به وقوع پیوسته …

شاید براتون جالب باشه که اوایل هفته اصلا" روحت هم خبر نداشته باشه که قراره شما در هفته جاری دو ملاقات مهم با مسئولین شهر داشته باشی … .

نخست آنکه از طرف حوزه هنری   با من تماس گرفتند وبرای ملاقات فرماندار  اراک با هنرمندان دعوتم کردند …  خدا را شکر که جلسه خوبی بود و اتفاقی که تا کنون در اراک نیفتاده بود به نحو مطلوبی صورت گرفت . فرماندار با هنرمندان بصورت مستقیم  گفتگو کرد و از نزدیک با مشکلات و مسایل آنان آگاه گردید . برخی نکات را یادداشت کرد و قولهایی هم بخصوص در زمینه تامین ساختمان حوزه داد . من هم پیشنهاد هایی ارائه  کردم و پذیرفت . نکته جالب در صحبتهای ایشان این بود که گفت : اگر الان مشکلاتی هست رسما" خودتون شل آمدید !

خجسته دوم این بود که  چهارشنبه از طرف موسسه زیست محیطی سبز اندیشان  اراک  با من تماس گرفتند و گفتند فردا (پنجشنبه ) جلسه در شهرداری داریم . من حسابی سرم شلوغ بود ولی به رسم ادب و ارادت رفتم . فضای شهرداری بسیار مناسب  بررسی برای نوشتن داستان و فیلم نامه بود … اینکه حتی آدرس سالن اجتماعات را هم به شما نمی دادند و برای همین آدرس دادن هم چشمداشت داشتند خیلی جالب بود . با نگاه خاصی ارزیابی می شدی و پس از یک اسکن ظاهری حتی جوابت را هم نمی دادند ! دیگری می گفت مشگلت چیه ؟ و انتظار داشت مشگل خاصی را مطرح کنی تا وی راه حل خاصی  پیش رویت قراردهد!! چقدر کار کردن در چنین محیطهایی جالبه ! به هر حال رسیدم هر چند کمی با تاخیر… ولی اینکه یواش… یواش… یواش سازمانهای مردم نهاد جایگاه واقعی و حقیقی خود را پیدا می کنند و از لاک  تابوبودن  و عیب بودن  ویه چیز یواشکی بیرون می آیند و نیاز به تعامل وارتباط با آنها برای هر مدیر فهمیده ای ملموس می گردد بسیار نکته نغز و جالبی بود . شهردار وقتی آمد که در راهرو سر و صدای ناهنجار یک فرد شاکی  همه توجهات را به خود جلب کرد … نارضایتی در اوج … که معمولا" علت عمده این نارضایتی ها زیاده خواهی ها و افزایش سود خواهی مراجعان است … چند لحظه ای محل کارم را با اینجا مقایسه کردم و کمی احساس آرامش و رضایت از محل کار برایم محسوس شد . با اینکه فضا در ابتدا درحوله ای از ابهام  پیچیده شده بود و طرفین نمی داستند هدف غایی چیست و اداره جلسه  به نحو خود جوش و صمیمی باعث شد تا  صحبت های خوبی رد و بدل شود وعمده حرفها برتعریف صحیح واژه شهروند و  لزوم نگرش نرم افزاری و فرهنگ سازی و زیر ساخت فرهنگی ( که من عاشق این آخری هستم ) بود . باز هم معرفی و صحبت  فرد به فرد با شهردار محترم و شنیدن برخی معضلات از جانب ایشان از نکات برجسته این دیدار بود . وقتی شنیدم ایستگاه اتوبوس نو و سطل زباله تازه نصب شده را به راحتی تخریب می کنند و سایر شهر وندان هم بی تفاوت می نگرند و عبور می کنند همزمان  حسابی هم  چندشم شد وهم  خوشحال از بیدار شدن خواب خرگوشی مسئولین برای لزوم اهمیت به فرهنگ و فرهنگ سازی و اولویت مسایل فرهنگی … .

اینکه مجموعه شهرداری اراک  گوی سبقت از عزیزان شورای محترم شهراراک  در جلب نظر همکاری با سازمانهای مردم نهاد  را  ربود نکته جالبی بود که یا عزیزان شورای شهر هنوز در خواب خرگوشی اند و یا هنوز اندر خم کوچه پس کوچه های منافع    شخصی اند    و   یا    انکه    هنوز   سازمانهای مردم نهاد را " جیز " می پندارند . به هر حال برای آن عزیزان هم پس از منفعت طلبی های تابلو و ضایع  شخصی اشان  چشم بینا و گوش شنوا و آگاهی وافر آرزومندم .  

نشست صمیمانه نمایندگان سازمانهای مردم نهاد با شهردار محترم شهر اراک