سه منتخب از کلیات سعدی
دست و پا بريده اي هزار پايي بكشت . صاحبدلي بر او گذر كرد و گفت : سبحان الله ! با هزار پايي كه داشت ، چون اجلش فرا رسيد از بي دست و پايي گريختن نتوانست .
چو آيد ز پي دشمن جان ستان
ببندد اجل پاي اسب دوان
در آندم كه دشمن پياپي رسيد
كمان كياني نشايد كشيد
- - - - - - - - -
بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد . پسر را گفت نبايد اين سخن با كسي در ميان نهي . گفت : پدر فرمان تراست . نگويم ولكن خواهم مرا برفايده اين مطلع گرداني كه مصلحت در نهان داشتن چيست ؟ گفت : تا مصيبت دوتا نشود : يكي نقصان مايه و ديگر شماتت همسايه .
مگوي اندوه خوبش با دشمنان
كه لاحول گويند شادي كنان
- - - - - - - - - -
ابن هريره رضي الله عنه هر روز صبح به خدمت حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله آمدي ، گفت : يا ابن هريره هر رزو ميا تا محبت زياد شود . صاحبدلي را گفتند بدين خوبي كه آفتابست نشنيده ام كه كسي او را دوست گرفته است و عشق آورده ، گفت : براي آنكه هر روز مي توان ديد مگر در زمستان كه كحجوبست و محبوب .
به ديدار مردم شدن عيب نيست
وليكن نه چندان كه گويند بس
اگر خويشتن را ملاقات كني
ملامت نبايد شنيدت زكس

عکس رسانهای است که گاه بیشتر از هزاران واژه را در یک شات مختصر میکند و لحظهای از زمان و مکان را فریز میکند، عکس به وسیله مهارتهای تکنیکی، موقعیتشناسی و زاویه دید عکاسش، یک برش زمانی و مکانی را جاودان میکند.