سه راه تا باغ ملی
سه راه تا باغ ملی
ماحصل دستاورد عملکرد نهاد های مختلف فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف معمولا به هنگام وقوع برخی رخداد های بزرگ به آسانی سنجیده و عیار گذاری می شوند .
مثلا وقوع فاجعه بزرگ سونامی و زلزله اواخر سال گذشته در کشور ژاپن و نوع برخورد مردم این سرزمین با مشکلات و گرفتاریهای عظیم پدید آمده در آن برش مقطعی خاص از زمان در آن کشور بخوبی نشان دهنده کارنامه درخشان و عملکرد قابل قبول نهاد های مختلف فرهنگی و اجتماعی در آن کشور است .
ناگفته پیداست هدف این نوشتار قصد مقایسه فرهنگی (حتی با عملکرد کشوری مثل هائیتی در زمان وقوع زلزله و غارتها و ... ) و امتیاز دهی و حتی پند آموزی نیست . اما آنچه در اذهان عمومی کل جهان در خشان و ماندگار شد ، فرهنگ بالای مردمان سرزمین آفتاب تابان در مواقع بحرانی بود . بازهم قصد مقایسه نیست اما در دو دهه اخیر نه تنها مصائب و گرفتاریهای بزرگ مثل زلزله و شاید بلکه حتی خیلی پیش تر در بحبوحه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس هم بار ها و بار ها شاهد تضاد های فرهنگی و فرهنگ گریزی از فرهنگ نهادینه شده جامعه در آن مقطع بوده ایم . براستی آیا واقعا برخورد همه خانواده ها و کل جامعه ما در آن ایام با مقوله جنگ و جهاد یکسان بود ؟ شاید بررسی دقیق تر فیلمهایی مثل - لیلی با من است – ساخته کمال تبریزی و یا نوشته ها و شنیده هایی از این دست بیشتر به درک بحث کمک کند .
دقیق تر آنکه نگارنده بر این باور است که برخوردفرهنگی و اجتماعی با قضیه ای بزرگ مثل جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ماحصل عملکرد و پرورش فرهنگی و اجتماعی و دینی نهاد های فرهنگ ساز در دوران – حداقل یک دهه - قبل از وقوع رخداد بوده است .
خودتان مقایسه کنید با عملکرد اجتماعی نه چندان درخشان در حادثه ای مثل زلزله بم در سال 1383 که تمامی برخورد ها و فرهنگ های دیده شده و شنیده شده (که هنوزم که هنوز است بعد از هفت سال درگیر و دار ماجرا هستند ) نیز ماحصل عملکرد فرهنگی – حداقل یک دهه - قبل از وقوع رخداد کلیه نهاد های فرهنگ ساز اعم از آموزش و پرورش از پیش دبستانی تا آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد و تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و رادیو و سینما و هیئات مذهبی و منبر و شعر و ادبیات و . . . بوده است .
در اذهان عمومی شهروندان اراکی پیمایش مستمر و مفرح چند باره و چند باره مسیر نه چندان طولانی سه راه تا باغ ملی ( که اخیرا تا اواسط خیابان ملک نیز گهگاه به آن اضافه می گردد ) همواره بیان کننده آپشن هایی نظیر : آگاهی از جدید ترین مد های لباس و مو و تیپ و ظاهر ، گرفتن و دادن انواع آمار افراد ، حضور در اجتماع ( از دل برود هر آنکه از دیده رود ) { مثلا اگر چند وقتی در این مسیر دیده نشوی احتمالا یا بیماری یا در سفری یا کلا نیستی } ، رد گیری و رد یابی ، اطلاع از برنامه های تفریحی عمومی و خصوصی ، بهره مندی از تبلیغات گسترده شهری و . . . بوده است و احتمالا خواهد بود .
به لطف و یمن وجود مسجد با شکوه – حاج آقا صابر اراک - در این مسیر و با عنایت به پشتوانه غنی مالی و معنوی و حمایت و تبلیغات گسترده و فرهنگ سازیهای مذهبی گسترده صورت گرفته در سالهای اخیر در طول سال شاهد برگزاری مراسم روحانی دعای عرفه و یا مراسم عرفانی احیاء شب های قدر در گستره مسیر سه راه تا باغ ملی اعم از کف خیابان ، کوچه های اطراف مسجد و کف پیاده رو در دو طرف مسیر بوده ایم . که با عنایت به گسترش روحیه معنوی در جامعه و به موازات آن هر سال شاهد گسترش دایره حضورچشمگیر شرکت کنندگان در مراسم هستیم .
اما آنچه در این شبهای احیاء اخیر مشاهده شد نه شنیدن نجوای دلنشین ناله ها و استغفار مومنان در دل تاریکی شب و نه دیدن تیپ های فشن و خزخیلان تازه به جرگه مومنان پیوسته و نه کلام دلنشین و نافذ خطیب محترم منبر و مجری بزرگوار مراسم و نه سایر زیبایی های معنوی و عرفانی آن شب ( که برتر از هزار شب است ) بود . بلکه متاثر کننده ترین قسمت این مراسم ( و بدون استثناء در هر سه شب ) اصطحکاک و بد – باز نشر – محتوی و فحوی کلام خطیب شهره شهر با هم نوایی غالب مومنین و مومنات مسجد ندیده و تازه به جرگه ایمان پیوسته ها بود . بسیار آزار دهنده بود که اکثر جوانانی که ماحصل پرورش فرهنگی کلیه نهاد های متولی امور فرهنگی در دو دهه اخیر هستند غالب گفتار های خطیب را به سخره می گرفتند و بساط خنده و شادی و قهقه شان بقدری بلند بود که دیگران را نیز به تمسخردعوت می کردند.
خطیب بزرگوار نیز-شاید - برای جلب توجه بیشتر جوانان حاضر در مراسم که حضوری غالب و شاخص داشتند هرازچندگاهی گریزی به معقولات جوانان پسند مثل : ازدواج و اشتغال و خواستگاری و دوست پسر و دوست دختر و خانه خالی و شهوت ومستی و تیپ و فشن و کاباره و دیسکو و دانسینگ و عمل زیبایی و دارایی و نازایی و ماشین مدل فلان وبهمان و ... نیز می زد که این گفتار ها گروه تازه ایمان آورده را به اوج تمسخر و استهزاء تهییج می کرد .
این دومی براستی بنزینی بود که بر روی آتش زیر خاکستر پاشیده می شد .
قدر مسلم اینکه صدا و سیما و اساتید حوزه و دانشگاه و صاحبان تخته سیاه و قلم و منبر و نوشتار و گفتار و خلاصه همان قاطبه فرهنگ سازان بی شماری که بار ها و بار ها فهرست وار ذکر شدند بایستی کلاهشان را بیشتر - تر - بالا بیاندازند و ذوق وافری از این دستاورد عظیم فرهنگی خودشان بنمایند .
چه بخواهیم و چه نخواهیم ، چه باور کنیم و چه باور نکنیم ، چه ببینیم و چه نبینیم ، دامنه کنونی گستره تغییر پذیری ، تاثیر پذیری و تاثیر گذاری در حوزه های فرهنگی و اجتماعی بقدری ضعیف و دون شان شده است که این نسل با این داشته های فرهنگی بسیار بسیار آسیب پذیر تر از گذشته ( و هر روز آسیب پذیر تر از دیروز ) گردیده است و قطعا چنانچه از این ناحیه عمل جراحی فوری و اورژانسی صورت نگیرد بلاشک سرطان فرهنگی در آینده ای نه چندان دور گریبان ملتی را خواهد گرفت که در این پانصد سال اخیر هیچ دستاورد جدیدی برای دنیا نداشته است و فقط و فقط به داشته هایی در گذشته هایش افتخار می کند .
اما از سویی دیگر احساس آرامش و رضایت پس از اطمینان از پذیرش توبه و مغفرت بقدری موجه است که فرد فارغ از درک درست و صحیح از اصل و اساس – توبه – و با عنایت به درجه رضایتمندی و برداشت شخصی از عملکرد خود گهگاه بازهم همان راه غلط گذشته را تکرار می کند ، با این امید و اطمینان تا در شب قدر دیگر و آه و مغفرتی دیگر نیز اعمالش مجددا شسته شود . در حقیقت چون با قضیه بصورت ساختن زیر ساختار فرهنگی برخورد نشده است و گهگاه دور تسلسل گناه – توبه – گناه به راحتی تکرار می شود و اندک اندک ، هم گناه زشتی خود را از دست می دهد و نهادینه می شود و هم توبه های مستمر بدون پشتوانه فکری وفرهنگی لطافت و طراوت روز های اول را ندارد .
اگر اینگونه نیست پس چرا بلافاصله بعد از ماه مهمانی خدا شاهد تاثیر کاهش خوی وحشی گری و تجاوز ، لاابالی گری ، گران فروشی ، لودگی نهادینه شده در جامعه نیستیم و از همه مهمتر بی تفاوتی نسل جدید نسبت به امور فرهنگی و هنجارهای اجتماعی را شاهدیم صد البته چرا پذیرش خرده فرهنگ هایی دیگر بسرعت و به راحتی نهادینه می شوند ؟
آیا براستی فوندانسیون زیر ساختار های فرهنگی کنونی جامعه ما در جایگاه رفیع و متعالی خود است ؟
جواب هر چه هست پزشکان این حرفه را به علاج درد بی درمان کنونی فرا می خوانم شاید این اطبا گمشده ای بنام فرهنگ ایرانی را پس از فرآوری در زیر میکروسکوپهای قوی آزمایشگاهی بیابند .
مقابل بانک ملی شعبه دکتر بهشتی اراک - ساعت سه صبح
پی نوشته - این نوشتار ماحصل دیده های سه شب عکاسی از مراسم و پیمایش چند باره مسیر و برخورد بسیار نزدیک با واقعیات همراه با ثبت عکس از مراسم امسال بود .