هفت جا نفس خویش را حقیر دیدم:

هنگامیکه به پستی تن می‌داد تا بلندی یابد.

ـ آنگاه که در برابر از پاافتادگان می‌پرید.

ـ آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید.

ـ آنگاه که گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می‌زنند خود را دلداری داد.

ـ آنگاه که از ناچاری تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبائی‌اش را ناشی از توانایی دانست.

ـ آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.

ـ آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد، حال آنکه یکی از نقاب‌های خودش بود.