هفت نقطه ضعف نفس


هفت جا نفس خویش را حقیر دیدم:

هنگامیکه به پستی تن می‌داد تا بلندی یابد.

ـ آنگاه که در برابر از پاافتادگان می‌پرید.

ـ آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید.

ـ آنگاه که گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می‌زنند خود را دلداری داد.

ـ آنگاه که از ناچاری تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبائی‌اش را ناشی از توانایی دانست.

ـ آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.

ـ آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد، حال آنکه یکی از نقاب‌های خودش بود.

مهر و مهربانی

مهرماه دوران خاطرات نوستالوژیک تحصیلی و یادآور اولین آموخته ها و فراگیریهاست . شاید یکی از اولین شعرهای کودکانه ای که آموخته ایم نیز در همین ماه بود : ... وقتی که ما می خوابیم ... آقاپلیسه بیداره ... و عشق پسربچه ها به پلیس شدن و لذت هیجانات پلیسی و پلیس بازی شاید تا هنگام اولین برخوردهای جدی در دنیای واقعی مارا همراهی می کرد . همه ساله درایام ماه مهریکی از اتفاقات خجسته و دور از انتظاری که رخ میدهد شاید همان مهربانی زورکی پلیس و نیروی به اصطلاح انتظامی است .

اما جدا از تمام انتقادات بابت شخصیت نازل این نیرو، بخصوص فرهنگ پایین در برخورد ها با افراد و وجود نارضایتی عمومی و اجتماعی در قسمت های مختلف این نیرو ، مثلا نارضایتی عمومی ازپلیس راهنمایی و رانندگی غافل از اینکه برآیند تمام این نارضایتی ها در نهایت منجر به رفاه و رضایت شهروندی خواهد شد ، ( ظریفی می گفت : تا مدتها فکر می کردم هنگامی که کمربند ایمنی نمی بندم در حال مبارزه با پلیس هستم ! ) و نیز اهتمام سیاستگذاران کلان این نیروی به اصطلاح خدوم در جذب افراد تحصیلکرده از خیل گسترده جوانان تحصیل کرده و جویای کار و به ویژه با شخصیت اجتماعی بالاتر نسبت به نیروهایی که در گذشته جذب شده اند و نیز بسیاری نکته ها و حرف ها که هیچکدام موضوع اصلی بحث ما نیستند، در یک سو و در سویی دیگروجود یک استعداد و بسترگسترده در این نیرو بسیار بیشتر از گذشته بایدموردنظر،استفاده و برنامه ریزی برای آینده قرار گیرد .

بعد از پست سه راه تا باغ ملی  صرفا" به عنوان یک ناظر بشدت جای خالی پلیس بانوان را در آن مراسم حس کردم و صد البته ضرورت برنامه ریزی برای سال آینده اش را بسیار بیشتر لازم دیدم  بر حسب وظیفه شرعی بطور شفاهی هم به اطلاع خطیب ارزشمند شهر رساندم ، هرچند به مذاق ایشان خوش نیامد .

قدر مسلم اینکه پتانسیل و استعداد و توانمندی پلیس بانوان به هیچ وجه در جایگاه حقیقی و درست خود نیست . این بستر قابلیت ها و استعداد های گسترده ای دارد که اگر و فقط اگر نگرش مسئولان نسبت به مسایل کمی فرهنگی و اجتماعی باشد ، بسیار بهتر و مناسبتر از این قابلیت پنهان اجتماعی می توان بهره جست .

افزایش شان اجتماعیو درک منزلت شغلی این قشر خاص در این نیرو بطور یقین تاثیر مناسب تری بر روی قشر مخاطب ( لایه اول برخورد با مجرم و بزهکار) خواهد داشت . حضور در محیط های اداری و انجام وظایف منشی گری و بایگانی و حتی برخورد و دستگیری با مجرمین اناث شاید سطحی ترین و ساده ترین نوع استفاده از این پتانسیل در این نیروی عظیم و طویل باشد . تصور بفرمایید که آقایی در شرایط خاص روحی و عصبی و تعجیلی دچار تخلف رانندگی مستحق مجازاتی شده است ، بدیهی است برخورد گزنده ، کلنگی و منزجر کننده یک افسر وظیفه شناس مرد ( چیزی که همواره مرسوم است و ادب درکار نیست ) به طور یقین بر شدت و میزان عصبانیت آن فرد خواهد افزود . حال تصورکنید ( حتی اگه تصورکردنش سخته!)که یک پلیس خانم با لحنی مودبانه تر شما را اعمال قانون نماید، قدر مسلم فرد به عنوان خاطی بسیار شرمنده می شود و حداقل اینکه عصبانیت فرد تشدید نمی شود .

کوتاه سخن اینکه جامعه به مهربانی نه تنها در ماه مهر بلکه در همه ماهها ی سال بشدت  نیازمند است و لطافت و ظرافت روحیه زنانه چنانچه در بخش های بیشتری از این نیرو گسترده شود سبب برخوردهای عاطفی تر و نرم تر و صد البته تاثیرگذارتر با بسیاری از جرایم می شود و نه برخوردهای مستقیم ، تند  و گزنده که تاکنون مرسوم بوده است و نتیجه اش نیز پیش روست .

استفاده بیشتر از پلیس زن قابلیت  و  استعداد گسترده ای است که زیاد جدی گرفته نشده است ولی می توان در برخی شهر ها و در برخی حوزه های کاری این استعداد را به آزمون گرفت . کنترل ورزشگاهها در هنگام جشن های عمومی و خانوادگی و کنترل و رصد اماکن شلوغ تجاری ، مراکز شلوغ فرهنگی و آموزشی و حتی در مناسبت های خاص و شلوغی های متراکم در ایام عزاداریها و دعا ها و بسیاری حوزه های کمتر شناخته شده اجتماعی دیگر  نظم به راحتی می تواند توسط نیروی انتظامی بانوان صورت گیرد و نتایجی بسیار مفید برای تمام سطوح جامعه به همراه داشته باشد .

به کودکی مان برگردیم ، برخورد نهی کننده کلامی مادرانمان تاثیرگذارتر و ماندگارتر بود یا برخورد فیزیکی پدرانمان ؟

 

It's long but very informative

It's long but very informative  
مطلب طولاني است اما بسيار مفيد است

 We all think eating fruits means just buying fruits,
cutting it and just popping it into our mouths.
It's not as easy as you think.
It's important to know how and when to eat.
همه ما فکر ميکنيم که خوردن ميوه يعني خريد ميوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توي دهان
به اين سادگي که فکر ميکنيد نيست
بسيار مهم است که بدانيم چگونه و چه وقت بايد ميوه بخوريم؟ 
 

 


What is the correct way of eating fruits?
راه صحيح خوردن ميوه ها چيست؟
 
IT MEANS NOT EATING FRUITS AFTER YOUR MEALS! * FRUITS SHOULD BE EATEN ON AN EMPTY STOMACH.
اين است که ميوه ها را بعد از مصرف غذا نخوريد
ميوه ها بايد زماني خورده شوند که معده خالي است
 
If you eat fruit like that, it will play a major role to detoxify your system,
supplying you with a great deal of energy for
weight loss and other life activities. 
اگر ميوه ها را به آن صورت بخوريد، نقش مهمي در مسموم کردن سيستم بدنتان خواهند داشت
بدنتان را با مقدار زيادي انرژي تامين ميکنند که اين انرژي به جاي مفيد بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت براي انجام ديگر فعاليتهاي زندگي ميشود
 
FRUIT IS THE MOST IMPORTANT FOOD.
Let's say you eat two slices of bread and then a slice of fruit.The slice of fruit is ready to go straight through the stomach into the intestines,
but it is prevented from doing so.
 ميوه مهم ترين خوراکهاست
براي مثال درنظر بگيريد که دو تکه نان و يک تکه ميوه خورده ايد
تکه ميوه آماده است که مستقيما وارد معده تان و روده تان شود
اما به دليل آن دو تکه نان، از ورود سريع آن به معده جلوگيري مي شود  
 
In the meantime the whole meal rots and ferments
and turns to acid. The minute the fruit comes into
contact with the food in the stomach and digestive juices,
the entire mass of food begins to spoil....
در اين بين همه غذا فاسد شده، تخمير ميشود و به اسيد تبديل ميشود
به محض اينکه درون معده، ميوه با غذا و آنزيمهاي گوارشي 
تماس پيدا ميکند، همه حجم غذا شروع به ازبين رفتن و فاسد شدن ميکند 

 
So please eat your fruits on an empty stomach or
before your meals! You have heard people complaining — every time I eat watermelon I burp,
when I eat durian my stomach bloats up,
when I eat a banana I feel like running to the toilet, etc — actually all this will not arise if you eat the fruit on an empty stomach. The fruit mixes with the putrefying other food and produces gas and hence you will bloat!
پس لطفا ميوه هاي خود را زماني مصرف کنيد که معده تان خالي است
و يا قبل از خوردن وعده هاي غذاييتان ميل کنيد
شما بارها شنيده ايد که بسياري شکايت ميکنند که هر زمان که هنوانه ميخورم، غذا بالا مي آيد، و يا هر زمان که ميوه درخت قهوه سوداني را مي خورم معده ام نفخ ميکند، زماني که موز ميخورم همش حس اينکه بايد فورا به دستشويي بروم را دارم و غيره- در حقيقيت همه اينها اتفاق نخواهند افتاد اگر ميوه را زماني بخوريد که معده تان خالي است. ميوه ها با غذاي فاسد شده ترکيب ميشوند
و گاز توليد ميکنند و درنتيجه شما بالا مي آوريد
   Graying hair, balding, nervous outburst, and dark circles under the eyes all these will NOT happen
if you take fruits on an empty stomach.
سفيدي مو، تاس شدن، عصبانيت و گودي هاي سياه زير چشم،
همه شان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالي ميوه ميل کنيد 
 
There is no such thing as some fruits, like orange
and lemon are acidic, because all fruits become
alkaline in our body, according to Dr. Herbert Shelton
who did research on this matter. If you have mastered the correct way of eating fruits, you have the Secret of beauty, longevity, health, energy, happiness and normal weight.
با توجه به تحقيقات دکتر هربرت شلتون، بايستي بدانيم که چنين موضوعي صحيح نيست که بعضي از ميوه ها مانند پرتقال، نارنج و ليمو خودشان اسيدي هستند. چرا که همه ميوه ها در بدن قليايي ميشوند
اگر شما روش صحيح ميوه خوردن را کاملا بياموزيد شما به راز زيبايي، عمر طولاني، سلامت، انرژي، شادابي و وزن طبيعي دست پيدا خواهيد کرد،   
 
When you need to drink fruit juice - drink only fresh fruit juice, NOT from the cans.
Don't even drink juice that has been heated up.
Don't eat cooked fruits because you don't get the nutrients
at all. You only get to taste.
Cooking destroys all the vitamins.
زماني که نياز داريد که آب ميوه بنوشيد- فقط آب ميوه تازه بنوشيد نه آب ميوه کنسروها. حتي آب ميوه هايي که بسيار سفت هستند را ننوشيد
ميوه هاي پخته شده را نخوريد چرا که هرگز ماده مغذي ميوه ها را دريافت نخواهيد کرد تنها مزه شان را دريافت ميکند.
پختن، تمام ويتامين ها را از بين ميبرد  
 
But eating a whole fruit is better than drinking the juice.
If you should drink the juice, drink it mouthful by mouthful slowly, because you must let it mix with your saliva
before swallowing it. You can go on a 3-day fruit fast to cleanse your body. Just eat fruits and drink fruit juice throughout the 3 days and you will be surprised
when your friends tell you how radiant you look!
اما به هرحال خوردن ميوه کامل بهتر از نوشيدن آب آن است
اگر بايد آب ميوه بنوشيد طوري بنوشيد که دهانتان پر شود و آن را آرام آرام غورت دهيد
چرا که بايد اجازه دهيد که آب ميوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکيب شود
ميتوانيد براي پاکسازي بدنتان 3 روز روزه ي ميوه بگيريد. به مدت 3 روز فقط ميوه بخوريد
و در آخر متعجب ميشويد از اينکه دوستانتان به شما ميگويند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است 
 
KIWI: Tiny but mighty.
This is a good source of potassium, magnesium,
vitamin E & fiber.
Its vitamin C content is twice that of an orange.
کيوي: ميوه کوچک اما بسيار مقوي
اين ميوه منبع خوبي از پتاسيم، منيزيم، ويتامين اي و فيبر است
حجم ويتامين سي اين ميوه دوبرابر حجم ويتامين سي پرتقال است  
 
APPLE: An apple a day keeps the doctor away?
Although
an apple has a low vitamin C content, it has antioxidants
& flavonoids which enhances the activity of vitamin C thereby helping to lower the risks of colon cancer,
heart attack & stroke. 
سيب: روزانه خوردن يک سيب، دکتر را از شما دور ميکند
اگرچه سيب مقدار کمي ويتامين سي دارد، اما داراي آنتي اکسيدانها و فلاونهاست (ماده شيميايي بيرنگ و متبلور) که هر دوي اينها فعاليت ويتامين سي در بدن را زياد کرده و تسهيل مي بخشند و درنتيجه ريسک مبتلا شدن به سرطان روده، حملات قلبي و سکته کاهش پيدا ميکند   

 

 
 
STRAWBERRY: Protective Fruit.
Strawberries have the highest total antioxidant power
among major fruits & protect the body from cancer-
causing, blood vessel-clogging free radicals.
توت فرنگي: ميوه محافظ
توت فرنگي بالاترين قدرت اکسيدانها را در ميان اکثر ميوه ها دارد
و از بدن در برابر ابتلا به سرطان، گرفتگي رگها و راديکالهاي آزاد محافظت ميکند  

ORANGE : Sweetest medicine.
Taking 2-4 oranges a day may help keep colds away,
lower cholesterol, prevent & dissolve kidney stones
as well as lessens the risk of colon cancer.
پرتقال: دارويي شيرين
مصرف روزانه 2 تا 4 عدد پرتقال جلوي سرماخوردگي را ميگيرد 
کلسترول را کم ميکند
از ايجاد سنگ در بدن جلوگيري کرده و يا سنگهاي موجود در بدن را
از بين ميبرد و همچنين ريسک ابتلا به سرطان روده را کاهش ميدهد

WATERMELON: Coolest thirst quencher.
Composed of 92% water, it is also packed with a giant dose
 of glutathione, which helps boost our immune system.
They are also a key source of lycopene — the cancer
fighting oxidant. Other nutrients found in watermelon
are vitamin C & Potassium.
هندوانه: بهترين تسکين دهنده تشنگي
از 92% آب تشکيل شده است
همچنين حاوي بالاترين دوز گلاتاتيون است که به بالارفتن سيستم دفاعي بدن کمک ميکند
همچنين آنها اصلي ترين منبع ليکوپين هستند که اکسيداني براي مبارزه با سرطان است
  ديگر مواد مغذي موجود در هندوانه ويتامين سي و پتاسيم هستند
 
PAPAYA: Top awards for vitamin C.
They are the clear winners for their high vitamin C content.. 
It is rich in carotene; this is good for your eyes.
 عنبه (انبه): نشان بالاترين براي ويتامين سي
آنها بهترين برندگان براي داشتن بالاترين ميزان ويتامين سي هستند
اين ميوه سرشار از کاروتين است که حاوي ويتامين آ بوده
و براي چشم ها مفيد ميباشند
 
Drinking Cold water after a meal = Cancer!
Can u believe this??
It is nice to have a cup of cold drink after a meal.
However, the cold water will solidify the oily stuff that
you have just consumed. It will slow down the digestion... Once this 'sludge' reacts with the acid, it will break down
and be absorbed by the intestine faster than the solid food.
It will line the intestine. Very soon, this will turn into fats
and lead to cancer.
It is best to drink hot soup or warm water after a meal. 
نوشيدن آب سرد بعذ از غذا = سرطان
ميتوانيد باور کنيد؟
شايد نوشيدن يک ليوان آب سرد بعد از غذا، بسيار لذت بخش است
اما آب سرد مواد روغني که در آن لحظه مصرف کرده ايد را سفت ميکند
روند هضم غذا را کند ميکند
زماني که اين رسوبها با اسيد واکنش نشان ميدهند و شکسته ميشوند
و سريعتر از غذاهاي جامد، توسط روده جذب ميشوند
بسيار سريع اين امر موجب چاقي و سپس سرطان ميشود
بهتر اين است که بعد از غذا، سوپ گرم و يا آب ولرم مصرف کنيد   

 
A serious note about heart attacks
متني مهم در مورد حملات قلبي
 HEART ATTACK PROCEDURE': (THIS IS NOT A JOKE!) مراحل حملات قلبي (اين يک شوخي نيست)
women should know that not every heart attack symptom
 is going to be the left arm hurting.
Be aware of intense pain in the jaw line.
You may never have the first chest pain during the course
of a heart attack. Nausea and intense sweating are also common symptoms. Sixty percent of people who have
a heart attack while they are asleep do not wake up.
Pain in the jaw can wake you from a sound sleep.
Let's be careful and be aware. The more we know
the better chance we could survive.
 خانمها بايد بدانند که تنها نشانه حمله قلبي، احساس درد در
بازوي چپ نميباشد
به درد شديد در ناحيه فک و آرواره بسيار توجه کنيد
هرگز اولين درد در ناحيه قفسه سينه را در هنگام حمله قلبي نخواهيد داشت
حالت تهوع و عرق کردن شديد از نشانه هاي معمول است
تقريبا60 درصد مردم که دچار حمله قلبي در خواب شدند
ديگر هرگز بيدار نشدند
درد آرواره ممکن است شما را از خوابي آرام بيدار کند
بهتر است مراقب باشيد و آگاه
هرچقدر بيشتر بدانيم، شانس بيشتري براي نجات يافتن داريم
 
A cardiologist says if everyone who gets this mail sends
 it to 10 people, you can be sure that we'll save at least
 one life.

Paradox of Our Times

Paradox of Our Times

مغايرتهای زمان ما  

Today we have bigger houses and smaller families; more conveniences, but less time

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر 

we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment

مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت تشخيص کمتر داريم

 

  We have more experts, but more problems; more medicine, but less wellness

 متخصصان بيشتر اما مشکلات نيز بيشتر؛ داروهای بيشتر اما سلامتی کمتر

  We spend too recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, watch TV too oft en, and pray too seldom

بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم

 We have multiplied our possessions, but red uced our values. We talk too much, love too little and lie too often

چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم 

We've learned how to make a living, but not a life; we've added years to life, not life to years  

زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان

We have taller buildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower viewpoints  

ما ساختمانهای بلندتر داريم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر

We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it less

 بيشتر خرج می کنيم اما کمتر داريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم

We've been all the way to the moon and back, but have trouble crossing the street to meet the new neighbor  

ما تا ماه رفته و برگشته ايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم

We've conquered outer space, but not inner space. We've split the atom, but not our prejudice

 فضای بيرون را فتح کرده ايم اما نه فضاي درون را، ما اتم را شکافته ايم اما نه تعصب خود را

 

 

we write more, but learn less; plan more, but accomplish less

بيشتر مي نويسيم اما کمتر ياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام  مي رسانيم

We've learned to rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals  

عجله کردن را آموخته ايم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر

We build more computers to hold more information, to produce more copies, but have less communication. We are long on quantity, but short on quality 

 کامپيوترهای بيشتری مي سازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم

These are the times of fast foods and slow digestion; tall men and short character; steep profits and shallow relationships

اکنون زمان غذاهای آماده اما دير هضم است، مردان بلند قامت اما شخصيت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی

More leisure and less fun; more kinds of food, but less nutrition; two incomes, but more divorce; fancier houses, but broken homes

 فرصت بيشتر اما تفريح کمتر، تنوع غذاها  بيشتر اما تغذيه ناسالم تر؛ درآمد بيشتر اما طلاق بيشتر؛ منازل رويايی اما خانواده های از هم پاشيده

 

That's why I propose, that as of today, you do not keep anything for a special occasion, because every day that you live is a special occasion

 بدين دليل است که پيشنهاد مي کنم از امروز شما هيچ چيز را برای موقعيتهای خاص نگذاريد، زيرا هر روز زندگی يک موقعيت خاص است

Search for knowledge, read more, sit on your front porch and admire the view without paying attention to your needs

 در جستجوی دانش باشيد، بيشتر بخوانيد، در ايوان بنشينيد و منظره را تحسين کنيد بدون آنکه توجهی به نيازهايتان داشته باشيد

 

Spend more time with your family and friends, eat your favorite foods, and visit the places you love 

 زمان بيشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانيد، غذای مورد علاقه تان را بخوريد و جاهايی را که دوست داريد ببينيد

Life is a chain of moment of enjoyment, not only about survival

زندگی فقط حفظ بقاء نيست، بلکه زنجيره ای ازلحظه های لذتبخش است

Use your crystal goblets. Do not save your best perfume, and use it every time you feel you want it 

از جام کريستال خود استفاده کنيد، بهترين عطرتان را برای روز مبادا نگه نداريد و هر لحظه که دوست داريد از آن استفاده کنيد

Remove from your vocabulary phrases like "one of these days" and "someday". Let's write that letter we thought of writing "one of these days 

 " عباراتی مانند "يکی از اين روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنيد. بياييد نامه ای را که قصد داشتيم "يکی از اين روزها" بنويسيم همين امروز بنويسيم

Let's tell our families and friends how much we love them. Do not delay anything that adds laughter and joy to your life 

 بياييد به خانواده و دوستانمان بگوييم که چقدر آنها را دوست داريم. هيچ چيزی را که مي تواند به خنده و شادی شما بيفزايد به تاُخير نيندازيد

Every day, every hour, and every minute is special. And you don't know if it will be your last 

 هر روز، هر ساعت و هر دقيقه خاص است و شما نميدانيد که شايد آن مي تواند آخرين لحظه باشد

If you're too busy to take the time to send this message to someone you love, and you tell yourself you will send it "one of these days ". Just think…"One of these days ", you may not be here to send it ! 

 اگر شما آنقدر گرفتاريد که وقت نداريد اين پيغام را برای کسانيکه دوست داريد بفرستيد، و به خودتان مي گوييد که "يکی از اين روزها" آنرا خواهم فرستاد، فقط فکر کنيد ... "يکی از اين روزها" ممکن است شما اينجا نباشيد که آنرا بفرستيد!

بازهم گام سوم ...

 

 

سومین جشنواره سراسری عکس  زمان در حوزه هنری شهر اراک با همت خانه عکاسان حوزه هنری و حمایت شرکت سهامی  پتروشیمی اراک و حمایت شهرداری اراک و میراث فرهنگی استان مرکزی کلید خورد . برای کسب  اطلاعات بیشترو ثبت نام و ارسال عکس و همچنین دیدن عکسهای منتخب دوره های قبل  به این سایت مراجعه کنید http://photozaman.ir

گام سوم ...

ظاهرا گام سوم جدی تر و حرفه ای تر و سازماندهی شده تر است  . گام اول در اواخر سال ۸۷ یا اوایل سال ۸۸ بود که طی اعلان هایی در فضای مجازی گروهی از وبلاگ نویسان اراکی دور هم جمع شدند و فرم هایی را تکمیل کردند و قرار بر استمرار گذاشتند . مکان طبقه فوقانی سیلوی قدیم در نزدیکی میدان دارایی بود . عصر یک روز پنجشنبه . البته قول و قرار هایی که بانی جلسه که یک سازمان مردم نهاد زیست محیطی بود هیچگاه تکرار نکرد و آن جلسه با شروع خوبش در همان نطفه باقی ماند . گام دوم در زمان اوج تبلیغات انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ بود . فراخوانی گسترده تر همراه با دعوتهایی جدی تر و بازهم یک گام سازماندهی شده تر . مکان تالار آیینه بود و زمان بازهم عصر یک روز پنجشنبه  . گروه بزرگی جمع شده بودند و اندکی کارگاه آموزشی و ارگ و ساز و آواز هم چاشنی کار بود . بعد از آن زمان و بعد از آن حوادث هم هیچگاه چنین گرد همایی هایی سازماندهی نشد یا حداقل من از آن با خبر نبودم.   اما الان در اوج بهبوحه شب زنده داریهای فیس بوکی و گروههای فعال فیس بوکی و قول و قرار های شبانه ای که گاه در همان رویاهای شبانه باقی می مانند در اوج  شروع بلوغ گوگل پلاس و فیس بوک و خیلی شبکه های مجازی دیگر درست در همین ایام ... بالاخره وبلاگها به عنوان یک رسانه دیده شدند  و بازهم در یک روز پنجشنبه ولی اینبار صبح روز پنجشنبه اغلب فعالان این حوزه در سالن اجتماعات فرماندارای اراک فراخوان شده اند تا مهمان سازمان ملی جوانان و روابط عمومی استانداری مرکزی و اداره کل آموزش و پژوهش استانداری مرکزی و پلیس فتا باشند .

باید رفت و دید میزبانان برای مهمانان چه تدارک دیده اند .